گروس عبدالملکیان

گروس عبدالملکیان:

متولد 18 مهرماه سال 1359 در تهران و فرزند محمد رضا عبدالملکیان “شاعر” می باشد.

گروس فارغ التحصیل رشته صنایع می باشد اولین معلم شعر او زنده یاد cقیصرامین پور بود که وی رابه نوشتن شعر ترغیب و تشویق کرد,وی همچنین دراین راه از کمکهای پدرش که خود نیز شاعر است و همچنین منوچهر آتشی تیز بهره برد.
گروس عبدالملکیان نوشتن را از سن یازده سالگی آغاز نمود و اولین اشعارش در مجلات کیهان بچه ها و سروش نوجوان چاپ شد, از سال 1377 به گفته خودش به مطالعه و بررسی نقدها و نظریه های ادبی پرداخت و اولین شعرهای جدی اش را در همین سال و سالهای بعد در نشریات “کارنامه”و”عصر پنجشنبه ” منتشر نمود.

کتابهای گروس عبدالملکیان :

گروس اولین کتابش را در سال 1388 به نام “پرنده پنهان” را به چاپ رساند.کتابهای وی تاکنون به چندین زبان خارجی ازجمله انگلیسی,فرانسوی,سوئدی ,عربی و ترکی ترجمه شده است.
از ایشان کتابهای پرنده پنهان انتشارات دفتر شعر جوان سال 1381,رنگ های رفته دنیا انتشارات آهنگ دیگرسال 1384,سطرها در تاریکی جا عوض می کنند انتشارات نشر مروارید سال 1387,حفره ها انتشارات نشر چشمه سال 1390, پذیرفتن انتشارات نشر چشمه سال 1393 و گزینه اشعار گروس عبدالملکیان انتشارات نشر مروارید سال 1397 چاپ و منتشرشده است.

در ادامه تعدادی از اشعار گروس عبدالملکیان این شاعر جوان را باهم مرور می کنیم.

پرواز هم دیگر
رویای آن پرنده بود
دانه دانه پرهایش را چید
تابراین بالش
خواب دیگری ببیند

“گروس عبدالملکیان”

پیراهنت در باد
تکان می خورد!
این تنها پرچمی ست
که دوستش دارم!

“گروس عبدالملکیان”

وتازه می فهمیم
برف خستگی خداست
آن قدر که حس می کنی
پاک کنش را برداشته
می کشد
روی نام من
روی تمام خیابان ها
خاطره ها…

“گروس عبدالملکیان”

صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
کافی است کمی خسته شوی
کافی است کمی بایستی..

“گروس عبدالملکیان”

بروسان

بروسان

غلامرضا بروسان متولد 22 آذرماه سال 1352 وفات 15 آذرماه سال 1390؛از 18 سالگی شروع به سرودن شعرکرد,وی از سرد مداران سبک ساده نویسی دراشعارفارسی می باشد,سبک شعروی ساده و سرشار از اِلمان های روزمره , طبیعت وقایع اجتماعی واقع گرایانه و به دورازواژه های دور از ذهن و سنگین می باشد,خود او شعرش راسهل ممتنع می دانست و اعتقاد داشت زمان آرمان گرایی در شعربه سرآمده وباید واقعیات به زبان ساده برای مخاطب سروده شود .
ازغلامرضاپروسان کتابهای “احتمال پرنده راگیج می کند”سال 1378؛ “یک بسته سیگار در تبعید”سال 1384؛”به سوی رودخانه استوک” سال 1385,”عصاره سوما”سال 1387, “اسب هاروسری نمی بندند “سال 1387 وچندکتاب تآلیفی وتحقیقی “گزیده ای ازریگ ودا” “عاشقانه های یک سرباز”,”مرثیه برای درختی که به پهلوافتاده است”به چاپ رسیده است ,آخرین کتابی که پس ازمرگ وی انتشاریافت کتاب “درآب هادری بازشد”می باشدکه توسط خانواده وی جمع آوری شدوشامل اشعار گزیده ایشان بین سالهای1389-1387 می باشد.

غلامرضا پروسان برای کتابهای “مرثیه برای درختی که به پهلوافتاده است” برنده جایزه شعرنیما وکتاب”یک بسته سیگاردرتبعید” برنده جایزه خبرنگاران شد. ازایشان کتاب “یک بسته سیگاردرتبعید” به زبانهای آلمانی وانگلیسی ترجمه شده است.
بروسان به همراه همسر شاعرش الهام اسلامی ودختر خردسالش درحادثه تصادف درجاده قوچان درروز14 آذرماه سال 90 مصادف با روز تا سوعا درسن 38 سالگی چشم ازدنیافروبست,دراین حادثه تنهافرزندخردسال این زوج به نام مجتبی زنده ماند.
درادامه گزیده ای ازاشعاراین شاعرراباهم مرورمی کنیم.


تا امروز از تو نوشتم
امشب از عشقت انصراف می دهم
سخت است
دوست داشتن تو
خسته ام

می خواهم
کمی استراحت کنم
شاید فردا
دوباره عاشقت شدم.

“غلامرضا بروسان”

چطور باور کنم
که تنها یک گلوله تو را از من گرفت
تازه رودخانه می خواست شال کمرت باشد
و باران طوری می آمد
که درست روی دست راست تو بود
بهار می آمد تا از دست راست تو
نشانی روستا ها را بگیرد.
تو کشته شدی
و ناچار بودی از رویایت دست بکشی
خبر مرگت را چون شاخه ی پر شکوفه ی گیلاس
آوردند گذاشتند وسط حیاط.

” غلامرضا بروسان”

با یک دست تو را لمس می کنم.
و با دست دیگرم
به تو می اندیشم.
عزیزم!
در پی تو
دستم آنقدر بزرگ می شود
که از مرز می گذرد…

“غلامرضابروسان”

بعدازمرگ باخداحرف خواهم زد
برای اینکه بی دلیل کشته شده ام!
اگر نبودم
مرا در چیزهایی پیدا کنید
که دوستشان داشتم
در ماه، در شکل انار
اگر ناگهان مردم
به مرگ شک کنید
به من
و به مأمور مالیات…

“غلامرضا بروسان”