شعر آن قدیم ندیما از حامد کیفری با صدای غزاله پوراکبر
یادش به خیر
آن قدیم ها
زمان جوردیگری بود
همه ی داستان ها بایکی بود و نبود آغاز می شد
با کلاغی که هیچ گاه راه خانه اش را نمی یافت
همه ی سیاهی ها به سپیدی…
همه ی آدم ها به یکدیگر مبتلا
عشق هم نوع دیگر
خیابان ها
کوچه باغ ها
باران پائیز
بهارنارنج ها
کتانی ها
بازی ها…
اصلآ همه چیزحال و هوای خوش تری داشت
بوی دستان پدر
بوی نان تازه
یادت هست چقدر بهار , بهارتر بود
قصه ها دلنشین تر
دوستی ها کهنه تر
مردها مردتر
حرفهایمان حرف تر…
پاسخ دهید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.