لیلی قوانلو ملقب به غزال
لیلی قوانلو که بیشتر با اسم هنری “غزال” شناخته می شود درسال 1306 در تهران زاده شد،۲۴ ساله بود که به عنوان یک استعداد هنری پابه رادیو گذاشت و تا آخر عمرکوتاهش بیش از ۱۰۶ ترانه خواند و ضبط کرد
که بسیاری از آنها پرآوازه و نقل محافل هنری ، مجلس های بزم و آواز و خانه های مردم شد ازترانه های معروف ایشان می توان به: ” لیلی قشنگه “، ” زن حاجی “،” کیه کیه درمیزنه “،” شبهای میگون ” و “ی ک حمومی من بسازم ” اشاره کرد که بعدها توسط خوانندگان بسیاری از جمله پوران و ستار نیز اجرا شده است.
بعضی ها به تشابه صدای ایشان بابا نو مرضیه اشاره می کنند و حال و هوای آن دو را شبیه و یکی می دانند در صورتی که درآن زمان ” مرضیه ” بیشتر آواز می خواند و ” غزال ” ترانه. بانو ” غزال ” در هشت سالی که در رادیو کار می کرد بیشتر از همه ی خوانندگان آن زمان محبوب بود و نامه ها و نوشته های زیادی از سرتاسر ایران برای اوارسال می شد و محبوبیت بی بدیلی در نزد مردم داشت.
گویا در چند سال آخر عمرش به اعتیاد و افسردگی دچار می شود و در سال ۱۳۳۷ در سن ۳۱ سالگی و در نهایت عنفوان جوانی به علت سکته مغزی دیده درخاک کشید.
غزال با آهنگسازان و ترانه سرایان معروفی ازجمله ناصر رستگار نژاد و مجید وفادار کارکرده است که ازآن جمله می توان به ترانه “صبح امید” ساخته مجید وفادار و سروده پرویز ایرانپور اشاره کرد.
در پایان ترانه بسیار زیبای “کیه کیه درمیزنه” را با صدای زیبای بانو “غزال ” را با شما به اشتراک می گذاریم روحش شاد و یادش گرامی.
آی، یک حمومی سیت بسازُم، چهل ستون چهل پنجره
جانُم، چهل ستون چهل پنجره
کج کلاه خان توش نشینن با یراق و سلسله
جانُم، با یراق و سلسله
ای حمومی، ای حمومی، راه حمومت کجاست؟
جانُم، راه حمومت کجاست؟
کیسه ی مخمل بدوزُم، سنگ پاشویت طلاست
جانم، سنگ پاشویت طلاست
دل می گه برو، برو! نه، پس بیا، بیا، بیا!
برو، برو، که خوب شناختمت! خوب شد، که دل نباختمت
آی، خانوم عروس، جانُم عروس، تو چرا آزرده ای؟
جانُم، تو چرا آزرده ای؟
سیتو آرُم دو سه لیلی، با دست سازنده ای
جانُم، با دست سازنده ای
آی، آسمون پر ستاره، چشمک بازی می کنه
جانُم، چشمک بازی می کنه
دختر عمو، پسر عمو، نومزد بازی می کنه
جانُم، نومزد بازی می کنه
دل می گه برو، برو! نه، پس بیا، بیا، بیا!
برو، برو، که خوب شناختمت! خوب شد، که دل نباختمت